۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

درس اشتباه از تاریخ

همه فکر میکنند که این آقایان انقلاب 57 را از یاد برده اند. اما به نظر من اینجور نیست. سالها پیش دوستی میگفت اگر شاه بیشتر مقاومت میکرد، اگر بیماری ضعیفش نکرده بود، اگر سران انقلاب را میکشت، انقلاب پیروز نمیشد. البته پیروزی انقلاب از دید من بخشی از پروسه ای 150 ساله است که باید اتفاق می افتاد تا توهم حکومت دینی هم از ذهن مردم پس از سالها پاک شود و مردم بفهمند که حکومتی در سلامت خواهد بود که مردم بتوانند با قوانین همان حکومت در پروسه ای معلوم، حاکم را تغییر دهند. چیزی شبیه دموکراسی. اما موضوع بحث من در مورد آقایان این است که ایشان هم به نظر من نظری شبیه آن دوست گرامی را دارند. فکر میکنم ایشان هم معتقدند که اگر شاه محکم تر ایستاده بود انقلاب شکست میخورد و برای خود حتما نشسته اند و حکومت چین و میدان تیان آن من را مثال میزنند. آنها از دید خود از تاریخ درس گرفته اند و برخلاف نظر خیلی ها که فکر میکنند اینها از تاریخ غافلند، خیلی هم درس گرفته از تاریخ هستند. ایستاده اند تا به هر قیمت، به قیمت کشتار در عاشورا، بدبختی مردم و تاراج کشور، اعدام بزرگان وطن، دلقک بازی در مکان مقدس مجلس ایران، خس و خاشاک و بزغاله خواندن مردم، حمله و بی حرمتی به مراجع شیعه، سرطانی کردن مردم شهرهای بزرگ با پارازیت های قوی، قربانی کردن دون پایگان خودشان، و یا اگر لازم شد کشتن تمام مردم تهران، قدرت خود را حفظ کنند و بدین ترتیب اشتباه شاه بیمار ایران را تکرار ننمایند. ولی آنها بخش خلافی از تاریخ را خوانده اند. آلمان شرقی، رومانی، لهستان، سیاهان امریکا، هندوستان، افریقای جنوبی، و صدها نمونه از این دست را باید خواند. زهی خیال باطل که مردم از حرکت باز ایستند و فراموش کنند که:

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

باشد که سرنوشت این قوم جلاد، آیینه عبرت آیندگان گردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر